دو شبه هی می نویسم و هی خط می زنم!آخه به دلم نمی شینه!
ولی وقتی تو بهونه می شی ! هر چه بنویسم , حتی اگه گنگ و نامفهوم باشه باز قشنگه!
باز می خوام از تو بگم ! از تو ! از تو چی مونده؟ فقط خاطره هات و نوشته هام!
از من چی مونده ؟ فقط خاطرات بدم و بغض تو !نمی دونم! هیچ وقت دنبا تو به من شون ندادی !
بگذار از اون چیزی که می دونم بگم,از خودم
می دونی من هیچ وقت اینقدر اعتماد بنفس نداشتم!
مهم نیست که بدم, کلی نقطه ضعف دارم و ....
مهم اینکه خودم رو قبول دارم! اصلا تا حالا دیدی یه نفر بیاد خودش تعریف کنه! اینم از تو دارم.
این روزا سرگردونم! نمی دونم کدوم ور برم!
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند
ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
حتی اگه بدونم دارم میرم ترکستان!
حی اگه بدونم هیچوقت نمی رسم !
از سرگردونی بهتره!
هیچ وقت از سکون خوشم نیومده !
ولی الان ساکنم!اعترافش خیلی سخته , ولی فقط تو میتونی من رو حرکت بدی!
خوش به حال اونها که یه چیزی دارن که بخاطرش حرکت کنند!
مهم نیست که کجا می رنند , مهم اینکه ر کت می کنند!
همیشه واسه آدما ارزش بذار.وقتی نظراتت رو برمیداری یعنی برام مهم نیست چی میگین یا فکر میکنین.
هر جور راحتی...
ولی قبول داری خیلی ها هیچی نمیگن!