کاوه،ضحاک،اسکندر

هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان غمحوار و زار و بی نصیب
زان چه حاصل جز دروغ و جز دروغ؟
زان چه حاصل جز فریب و جز فریب؟
باز می گویند فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد امید
کاش اسکندری پیدا شود
  

فکر نمی کنم حالا حالا ها کاوه ای پیدا بشه!
ولی من اصلا نمی تونم با اسکندر کنار بیام!
ضحاک رو یه کاریش می کنم ولی اسکندر رو نمی تونم تحمل کنم!

معتبر ترین دانشگاه کشور

چند روز پیش ۲ نفر  خودکشی کردند!
چرا؟
چون مشروط شدند!!!!!!!!
خدا رو شکر که هردوشون زنده موندند!
آخه اینم شد دانشگاه، کل ترم رو خر حونی می کنی ، آخرش مشروط میشی!
جناب آقای دکتر عباسی-ریاست محترم دانشگاه-اعتقاد دارند که برای حفظ اعتبار
دانشگاه یه چند نفری باید قربانی بشوند!
اصلا هم مهم نیست که ۸۰٪ دانشجو ها ۹ ترمه اند!مهم نیست که معدل کل دانشگاه
حدود ۱۳ است! مهم نیست که هر سال چند نفر خود کشی می کنن!
آخه کجای دنیا یه فوقی ۶ ترم تموم می کنه! دانشجو ی دکترا را اخراج میکنن!!
 

مهم اعتبار دانشگاه است! که همه به عنوان MIT ایران میشناسنش!

باز شروع شد

اهل کاشانم گاه گاه قفسی می سازم با رنگ
میفروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانیست
دل تنهاییتان تازه شود!
چه خیالی چه خیالی
پرده ام بی جان است
خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهیست!
دوباره حس نوشتن بی قرارم کرده!
نوشته هایی که به نظر خودم خیلی سطحی اند!
الان داشتم صحبت های  http://www.khabgard.com/?id=-232231770 عباس معروفی رو
می خوندم یه دفعه هوس کردم بنویسم!
الان کلی موضوع داره جلو چشمام رژه می ره!
فرصت زیاده
یا حق!