اودکلن پترولیوم

گفت : باور کن ، اصل اصله.

از اونهاس که بوش زیاد می مونه. گفتم : دیگه بدتر.
گفت : یعنی چی!؟ گفتم : اودکلنی که بوی امشی و بایگون بده همون بهتر که بوش زودتر بره.

گفت : تو همیشه با چیزهای مدرن مخالفی ، می دونی بعضی ها چه عطر و اودکلن هایی به خودشون می زنن؟ اصلا خبر داری تازه ترین اودکلنی که به بازار اومده اسمش چی یه؟ دبلیوسی ، آره ! درست شنیدی ، دبلیوسی ! گفتم : دبلیوسی که.

.. گفت : می دونم ، اما امروز این اسم جدیدترین اودکلن بازاره البته شما ممکنه به خاطر بوش اونو نپسندید اما اونها که مصرفش می کنن خیلی هم بوش رو دوست دارن.

سازنده ش گفته : ما از اوره حلوا می سازیم ! می بینی؟! اونها که تا حالا خون مردم رو تو شیشه می کردن تازه فهمیدن که اون مردم رو به شیشه کنن.

حرفهای دوستم به اینجا که رسید، دیگه چیزی نگفتم و رفتم توی فکر... نکنه ما حالی مون نیست ، اگر این حرفها به جایی بند باشد که کلاه بنده پس معرکه س.

این بود که به صرافت افتادم ، حالا که نفت همین طور داره گرون و گرون تر می شه ، دیگه از این ماده ارزشمند استفاده های غیر بهینه و نامطلوب نکنم.

کافی یه سری به انباری زیر پله بزنی ، فکرش رو بکن ، اگه یه بشکه نصفه و نیمه هم از زمستون باقی مونده باشه ، چی می شه؟! شیشه های 50میلی لیتری مگه چقدر گنجایش داره ؛ تازه همون مقدار هم الکل قاطی ش می کنی ، دیگه نور علی نور می شه.

یه اسم دهن پر کن هم که روش بذاری همه چی تمومه.

اودکلن پترولیوم اسم قشنگی بود که یک مرتبه به ذهنم اومد، هر چی باشه بوش از دبلیوبوش ، ببخشید ، از دبلیوسی بهتره. حالا فکر می کنین اگه بوش بمونه افتضاحه؟! از نظر من مهم نیست ، اونهایی که عاشق پترولیوم اند ، بوش رو خیلی دوست دارن.

عطری که بوش توی تموم دنیا مخصوصا خاورمیانه پیچیده. دارم به رابطه بین اودکلن دبلیوسی و توالت (به معنی آرایش صورت) هم پی می برم ! پیدا کنید پرتقال فروش را... تا گفتم طوسی تو بگو طوسی نیست با من لج کن که گاسپاروف روسی نیست از پترولیوم قشنگ تر؟! باز بگو این «بوش» که بهتر از دبلیوسی نیست!

ناتمام

من باز اینجام؛تو خونه ای که یه روز ترکش کردم.چون همچیش واسم تکراری بود.
بازم تو ؟ نه! می خوام از خودم بنویسم.
می خوام بگم وقتی کسی که دوستش داری؛تو رو نمی خواد.
وقتی سرت داد می زنه ازت متنفرم
        حتی حالت رو نمی پرسه
         حتی نوشته هات رو نمی خونه
تو فقط می تونی از دور نگاش کنی
فقط می تونی   بیای اینجا و  داد بزنی دوستش داری
ولی چه فایده اون که صدات رو نمی شنوه
منتظرری، منتظر چی؟ منتظری که اون بیاد؟
خودت رو بگذار جای اون، حالا چی، باز منتظری که برگرده؟
تو چرا جلو نمیری؟
می دونم! هیچوقت نخواستی و نمی خوای خوابش رو پریشون کنی


تو فکر یک سقفم . یک سقف بی روزن
یک سقف پا بر جا . محکم تر از آهن
سقفی که تنپوش هراس ما باشه
تو سردی شبها . لباس ما باشه
سقفی اندازه قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه ها
واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف با تو از گل . از شب و ستاره میگم
از تو و از خواستن تو میگم و دوباره میگم
زندگیمو زیر این سقف . با تو اندازه میگیرم
گم میشم تو معنی تو . معنی تازه میگیرم
سقفمون افسوس و افسوس . تن ابر آسمونه
یه افق . یه بی نهایت . کمترین فاصلمونه
تو فکر یک سقفم . یک سقف رویایی
سقفی برای ما . حتی مقوایی
تو فکر یک سقفم . یک سقف بی روزن
سقفی برای عشق . برای تو با من
سقفی اندازه قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه ها
واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف اگه باشه . میپیچه عطر تن تو
لختی پنجره هاشو . میپوشونه پیرهن تو
زیر این سقف . خوبه عطر خود فراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم . اول ترانه پاشیم
سقفمون افسوس و افسوس . تن ابر آسمونه
یه افق . یه بی نهایت . کمترین فاصلمونه
تو فکر یک سقفم...

جمعه

چمعه بازار

دیروز رفته بودیم جمعه بازار, بعد از ک2 ساعت گشتن تنها چیزی که نصیبمون شد, چند تا مجله بود.

بستنی

ساعت 12:30 میدان امام بودیم, هوس بستنی کردیم.بستی فروشه تازه داشت باز می کرد.یه دور زدیم و بر گشتیم.

مغازه غلغله بود ولی یارو ما چیزش هم حساب نمی کرد.کلی با تلفن حرف زد, صندلی ها رو جابجا کرد, بعد از کلی ایستادن

به نشانه ی اعتراض محل رو ترک کردیم.

قره قوروت

یکی نیسشت بگه: سره ظهروقت قره قوروت خوردنه؟

همچی ضعف کردیم که نگو؟

مد

من هر وقت می روم بیرون, از قیافه ی بعضیا می ترسم, به ریش بعضیای دیگه می خندم.

پرشیا, هایده, اتو زدن

تو راه برگشت ,یه پرشیا از کنارمون گذشت. هایده گذاشته بود صداش رو هم داده بود تا ته.

دو قدم اون ور تر جلوی پایه دو تا جادوگر ترمز کرد. یه خوش و بشی با هم کردند, ولی سوار نشدند.

تو ایسنگاه اوتوبوس به این فکر میکردم که : نمی شه یه خانمی با پرشیا(ژیانم قبوله) جلوی پامون ترمز کنه و تا یه جایی ببرمون.