جمعه 2 شهریور 80
اولین مسابقه ایران در مرحله مقد ماتی جام جهانی
ایران 2 تیم روستایی عربستان(به جام جهانی رفت).
سوهان روح جواد خیابانی
التهاب نتیجه ی کنکور : یعنی کجا قبول می شوم؟
پادگان نیروری زمینی ارتش : جاده ی اندیمشک دهلران - ساعت 10 شب
داشت اسلحه ی کمریش رو تمیزمی کرد ؛ یه فکر شیطانی به سرش افتاد.
اولی
-بزنم؟
-باز تو بچه بازیت گل کرد؟
دومی
-بزنم ؟
-بازی بازی با دم شیر هم بازی؟ چون مامانت دست از سرم ما بردار!
سومی
فقط سه ماه از خدمتش مونده بود.
صبح رفته بود شهر کلی سیگار و تخمه خریده بود.
-بخورید، نگید نوید بد بود!
انگار می دونست می خواهد بره
وقتی اومد سراغش ، قبول کرد
چشماش رو بست ، راحت دراز کشید
به خیال اینکه صدای خفیف چکاندن ماشه و شلیک خنده ی بچه رو می شنوه!ماشه رو چکاند
بوم
خون بود که زمین رو خیس می کرد.
امروز با برو بچ رفتیم سره خاک نوید.
کاش نمی رفتیم، مامانش اونجا بود ، ما رو که دید ، خودتون دیگه می دونید
یادش بخیر چه روزای باهام داشتیم.
اولین چام تو ویترین مدرسه ، قهرمانی من و نوید و جواد .مسابقات شطرنج مدارس راهنمایی
من هر وقت یادش می کنم ، یه فاتحه واسش می فرستم.
می شه شما هم بفرستین!